به نام خدا
علاوه بر ویچری که هنوز پاکش نکردم یکی دیگر از عوامل سردی و پشتگوش انداختن تصمیمها دور و بریا هستن. افرادی که با آنها بیشتر وقت خود را میگذرانی و فضای آن افراد به شدت روی تو تاثیر گذار هستند. ممکن است ساعتها همراهشان باشی و به معنی واقعی در موضوعها و دغدغههای افراد غرق بشوی. در این بین هم به اجبار کمی از منظر دغدغههای آنها زندگی خودت را نگاه کنی و به احتمال زیاد با حفرههایی رو به رو میشوی که حس خوبی در درون اینجاد نمیکند و در دلت میل پیدا کنی به پر کردن این حفرهها. تبریک میگویم ما در این جا در بدترین حالت دغدغههای قبلی خود را از دست دادهایم و اگر دغدغههای والایی را از دست داده باشیم به شدت آسیب دیدهایم و در بهترین حالت دغدغههایی به دغدغههای زندگی اضافه خواهد شد که در صورت والا نبودن این دغدغهها انرژی خود را تلف خواهیم کرد.
حال من در یکی از بهترین گروه دور و بریهای خود در این حال هستم. در صحبتها و کارها و کنشهای گروهی حل میشوم و دیگر تصمیمها و دغدغههای خود را فراموش میکنم. از سمتی هم نباید فراموش کرد که من در حال حاضر یک سرباز ضعیف بنیه و سست اراده هستم و توان این را ندارم که در یک محیط درگیر با قدرت و استقامت باشم.
پس باید این سرباز چه کار کند؟ ارتباطها را قطع کند تا خود را بسازد و بعد وارد شدم در یک سری از دورهمیهایی که در نظر دارد؟ به نظرم به صورت کلی کندن کار درستی نمیتواند باشد مگر این که فرد ببیند واقعاً برنامهای ندارد و ضعیفتر از این حرفها است که بخواهد چالشی برای خود ایجاد کند. باید بود و جنگید. هوشیار بود. آنقدری جنگید تا یا سرت را از تن جدا کنند یا بگذاری و بروی.
در این بین روش و شیوه پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آل و سلم را باید دید. باید به همان ماجرای تشکیل گروه جوانان و گرفتن حق مظلومان نظاره کرد و در کنار آن به ماجرای رفتن به غار حرا نگاه کرد.
این دو عنصر در کنار مراقبتهای میتواند توانی به نفرات بدهد که در مقابل هزاران کفر سپر کند. در اندازه یک جهان و جامعه و ملتها باید دور یک رهبر جمع بشویم و تلاش کنیم برای خود خلوتهایی را ایجاد کنیم که ارتباط خود را با خدای خود مستحکم کنیم و بر روی این که چرا داریم به این صورت کار میکنیم فکر کنیم. باید به صورت دائم به این فکر کنیم چه هستم و برای چه هستم و باید چه کارهایی را انجام بدهم و به جایی برسم که باید بدانم کجاست.
اما در اندازه یک دورهمی و گروه کوچک باید به چه صورتی عمل کرد؟ نمازها مهمترین عنصری هستند که در نقش همان غارهای حراست. تو را از جمع جدا کرده و میبردت در فردیت. این نماز است که غار حرای ما پیروان پیامبر اسلام صل الله علیه و آل و سلم است.
این جا هم نیاز به احکام است تا در این اتفاق آرام بود. نیاز است تا آرام باشی تا کار پیش برود. پس باز هم دانستن احکام لازم است. به نظرم همین تمرکز برای حفظ نماز است با این درک که من را از حل شدن و تغییر آرمانها در جمعها حفظ میکند. حالا بعداً باید فکر کنم در این غار به چهها باید فکر کنم و چه چیزها یادآوری کنم.
فقط مهم است این نمازها حفظ شود و آرام باشم در هنگام انجام این فریضه.
دوازدهم فروردین 1401